با خودم قرار گذاشتم که آزاد باشم توی لغزیدن. توی اشتباه کردن. توی، نه مثل یک احمق، که خود یک احمق شدن. با خودم قرار گذاشتم که راحت باشم گلاب به روی شما توی ریدن. و همه این‌ها به معنی این نبود که قبلاً آزاد نبودم و نمی‌ریدم. به معنی این بود که بعدش توی سر خودم نزنم. با خودم بد نباشم. که بعدش خواب بد نبینم. که بعدش هی لب‌هام را الکی جمع نکنم و هی مثل بازنده‌‌های ابله احساس رقت‌بار گریهٔ بیخودی داشتن را نداشته باشم. 

خب حالا وقتش است. باید سر قرارم بمانم. قرار این بوده که قرار نبوده من کار درست را انجام بدهم. قرار این بوده که ضعیف و ضایع و تنبل باشم. دست مریزاد. ای ول به خودم. سر قرارم هستم.



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

~Secret_Boy~ محمدرضا خمسه ـــــــــکُمِـشـــــــــــــــــــــــــــ کتاب تجارت الکترونیک عشق پایدار Ashley Tammy تولید و فروش چرم مصنوعی رامونافر