پنج دقیقهای دارم برای نوشتن.
از این عادتها نداشتم هیچ سالی که بگم چگونه گذشت و چی شد و با آرزوهای زیبا.
اما الان تو این پنج دقیقه چیز دیگهای به ذهنم نمیرسه جز ۹۷. نود و هفت وحشی! پنجه در پنجهش انداختم و مفتخرم بگم که من وحشیتر بودم. نود و هفت برای من سال بزرگی بود. نه به خاطر اتفاقاتی که توش افتاد. به خاطر اتفاقاتی که توم افتاد! به خاطر شروع اتفاقاتی که توم داره میافته.
این لکنتی که به جون نوشتنم افتاده رو به فال نیک میگیرم. با سه تا زبون متفاوت که یکیش دستش و اون یکی پاش شکسته دارم سروکله میزنم. عقب کشیدن فارسی طبیعیه و گمون میکنم وقتی برگرده خوب تر برگرده.
درباره این سایت