وقتش رسیده با خیلی چیزها خداحافظی کنم و به خیلی چیزها سلام بگویم. 

اینجا گفته بودم از چهارستونی که زندانی ام کرده. 

می‌خواهم خانم خودم بشوم. 

آنقدر احمق نیستم که این تصمیم یک شبهٔ من باشد و گمان کنم از فردا صبح من آدم دیگری هستم. بیشتر فکر می‌کنم که توی مقدمه‌اش بوده‌ام. سال‌ها. و حالا می خواهم خود داستان را شروع کنم. هیجان‌زده‌ام، البته! اما آنقدر خام نیستم که ندانم این هیجان خاموش خواهد شد و من خواهم ماند و تلاش. تلاش. تلاش. 

اما من می‌خواهم خانم خودم باشم. 



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

خوشه های سرد غربت (دکتر فریبرز گراوند) با خدا تا خجالت تکیه گاه واژه ها یادداشت های دختر ضدگلوله ریاضی یک سر گرمی است دیدگاهی نو بر کتابداری بیماری های خون soheilgraphic ايناز چت|بيتا چت|وبلاگ|وب سايت محصولات زادو